هنوز=الان
علی عزیزم وقتی می خواد بگه الان برام اینو بگیر یا الان این کار رو بکنیم بجای الان می گه هنوز. علی: هنوز برام بستنی بخر هنوز من: مدتیه علی گیر داده برام 206 بخرین. من: 206 اسباب بازی؟ علی: نه بزرگ باشه. من: کجا بزاریمش؟ علی: تو حیاط من: خوب نمی تونیم ببریمش بیرون که. اینجا خاک می خوره. علی: اشدال نداره. بخرین. من: باشه بذار یکم پول تو دستم بیاد می خرم. نتیجه گیری: دیروز عمو مجتبی اومد دنبالمون. علی از اونجایی که جلو بغل خاله نشسته بود، خوشحال بود. وقتی رسیدیم به سوپری که توپای بزرگ داشت و هر وقت از جلوش رد می شدیم جیغ و داد می کرد که برام از این توپا بخر ایندفعه برای خاله اش می گفت مامان...
نویسنده :
مامان تربچه
12:46